۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

تصدیق












تصدیق
قیام مسیح از مرگ ،تصدیقی بر صحت تمامی پیشگویی های کتابمقدس بود.

همانطور که مرگ مسیح بر بالای صلیب تماما در کتاب مقدس درج و پیش بینی شده بود ،همینطور قیامش از مرگ کاملا پیش بینی شده بود و از اینرو تصدیقی بود بر تمامی صحت کتابمقدس.
داوود در مزمور خود در بارۀ مسیح موعود می نویسد:
" او در عالم اموات ترک نشد و جسد او هرگز فاسد نگردید." ( مزمور 16 : 10 )
و خود مسیح در بارۀ تصدیق آیه های کتابمقدس و تاییدی بر آن  بعد از قیام خود زا مرگ این را به شاگردان خود  یادآوری می کند:
"وقتی هنوز با شما بودم و می گفتم که هر چه در تورات موسی و نوشته های انبیاء و مزمور در بارۀ من نوشته شده باید به انجام برسد،مقصودم همین چیزها بود." بعد اذهان ایشان را باز کرد تا کتابمقدس را بفهمند." ( لوقا 24 : 44- 45 )
و یوحنا می نویسد:
" اما معبدی که عیسی از آن سخن می گفت بدن خودش بود.پس از رستاخیز او از مرده گان ،شاگردانش به یاد آوردند که این را گفته بود و به کتاب مقدس و سخنان عیسی ایمان آوردند." ( یوحنا 2 : 21-22 )
 و پطرس رسول ،شاگردی که در مهم ترین شب زندگی خود و استادش  یکی از تلخترین درسها ی زندگی اش را گرفت .بعد از اینکه تماما به استادش ایمان آورده و قلب و روحش را تماما در اختیار او می گذارد در یکی از بزرگترین اعترافات  به ایمان در کتابمقدس ،  در این باره می گوید:
" ای مردان اسراییلی به این سخن گوش دهید.عیسای ناصری مردی بود که ماموریتش از جانب خدا به وسیلۀ معجزات و شگفتی ها و نشانه هایی که خدا توسط او در میان شما انجام داد به ثبوت رسید همانطوری که  خود شما خوب می دانید ،شما این مرد را که بر طبق نقشه و پیش دانی خدا به دست شما تسلیم شد ،بوسیلۀ کفار به صلیب میخکوب کردید و کشتید.اما خدا او را زنده کرد و از عذاب مرگ رهایی داد زیرا محال بود مرگ بتواند او را در چنگ خود نگهدارد." ( از نامۀ اعمال 2 : 22-24 )
و ببینید پولس رسول چه دقیق و کامل این را برای ما میشکافد:
" آنچه را که بمن رسیده بود- یعنی مهمترین حقایق انجیل را بشما سپردم و آن این است که مطابق پیش گویی های تورات و نوشته های انبیاء ،مسیح برای گناهان ما مرد و مدفون شد و نیز بر طبق کتابمقدس در روز سوم زنده گشت."( اول قرنتیان 15 : 3-4 )
لطفاً دقت کنید به  دو تکرار مطابق و بر طبق ؛پولس می گوید که هم مرگ عیسی مطابق کتابمقدس بوده است و هم قیام او بر طبقکتابمقدس بوده است.کجا هستند کسانی که فکر می کنند :" مسیح نمرد.و یعنی چه که مرده زنده شود."
کور نور را نمی بیند و عذری ندارد .اما اگر ما چشم داریم و باز هنوز نور را نمی بینیم ،وامصیبتاست!

تفویض








 تفویض

قیام مسیح از مرگ ،آغاز آمدن روح القدس ( نه انسان! نه فارقلیط !نه پیامبری دیگر!نه جسم!! )یعنی روح مقدس خدا در قلبهای ما بود تا ما بماند و با ما زندگی کند.
این هدیۀ بزرگ خدای زنده بدون  قیام مسیح از مرگ غیر ممکن بود.خدای پر فیض و مهربان ما  با تفویض کردن و بخشیدن روح پاکش در جسم و جان ما در واقع گفتۀ خود را در بارۀ دادن روحی تازه و دلی تازه هم تایید نمود و هم برای ما  بار دیگر صحت کتابمقدس را تصدیق نمود.او در کتاب حزقیال از زبان نبی  به ما گفته بود که :
" و ایشانرا یکدل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور کرده دل گوشتی بایشان خواهم بخشید."( حزقیال 11 : 19 )
و همانطور که یوییل نبی  از زبان خدا می نویسد:
" و بعد از آن روح خود را بر همۀ بشر خواهم ریخت." ( یوییل 2 : 28 )
روح مقدس خدا بعد از مرگ و قیام مسیح مانند یک نگهبان ،یک معلم،یک شاهد ،یک شفیع   فرستاده شد تا با ایمانداران به مسیح تا به ابد بماند و آنان را در گوشه گوشه های زندگی مدد رساند تا  فرزندان نور و مقدسین خدا در راه بازگشت  هرگز گم نشوند و در امید بازگشت هرگز دلسرد نگردند.اگر مسیح ماموریت خود را با مرگ و قیام خود تمام نمی کرد ،روح القدس نمی توانست بعنوان چنین پشتیبانی نزد ما بیاید و بماند .خود مسیح میفرماید:
" با وجود این ، این حقیقت را به شما می گویم که رفتن من برای شما بهتر است زیرا اگر من نروم پشتیبان تان پیش شما نمی آید اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد." ( یوحنا 16 : 7)
و دقیقا بخاطر شهامت روح القدس در شاگردان اولیه بعد از رفتن فیزیکی استادشان از بین شان بود که وقتی در روز پنطیکاست آن را دریافت کردند  با شجاعت مژدۀ نجات مسیح را به بیگانگان و همان کسانی که مسیح را به صلیب کشیده بودند اعلام کردند.
"اما پطرس با آن یازده رسول برخاست و صدای خود را بلند کردو خطاب به جماعت گفت:
"...خدا همین عیسی را پس از مرگ زنده کرد و همۀ ما بر آن گواه هستیم...پس ای جمیع قوم اسراییل ،یقین بدانید که خدا این عیسی را که شما مصلوب کردید،خداوند و مسیح کرده است." ( از نامۀ اعمال 2: 14 و32 و 36 )
و دوباره از جوشش درونی رسولان مسیح همان هایی که  ،یک شب همه او را ترک کردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند و استاد خود را با قاتلان تنها گذاشتند ؛می بینیم که شعله های پر جوش بشارت و شهامت زبانه می کشد و تاریکی اطراف خود را منور می سازد و این ممکن نبود به غیر از دادن روح القدس پس از گذشت پنجاه روز از قیام مسیح از مرگ.ببینید دوباره شاگردان چگونه شجاعانه نام پر عظمت نجات دهندۀ خود را بشارت می دهند:
" خدای پدر ما همان عیسی را که شما مصلوب کرده و کشتید زنده گردانید.و به عنوان سرور و نجات دهنده با سرفرازی در سمت راست خود نشانید تا فرصت توبه و آمرزش گناهان را به بنی اسراییل عطا فرماید و ما شاهدان این امور هستیم یعنی ما و روح القدس که خدا به مطیعان خود بخشیده است."
( از نامۀ اعمال 5 : 30-32 )

تکمیل






تکمیل

قیام مسیح از مرگ ترس از مرگ را از بین برد و پیروزی بر مرگ را تکمیل کرد.

ما به شما پیش نهاد میکنیم که مقالۀ ما را در بارۀ زندگی ،مرگ ،زندگیبخوانید .
تاریخ پیروزی مرگ بر انسان درست بر می گردد به جایی در باغ عدن.جایی که آدم و جدا خواستند تا اختیارات خود را ،نیازهای خود را ،طمع خود را با سر پیچی از فرمان خدا امتحان کنند.امتحان کردند اما جریمه ای بسیار سنگین را بابت آن پرداختند...مرگ.
" و خداوند خدا آدم را امر فرموده گفت از همۀ درختان باغ بی ممانعت بخور اما از درخت معرفت نیک و بد نخوری زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد." ( پیدایش 2 : 16 )
خوردند ،اما کوفتشان شد!
"و... بعرق پیشانی ات نان خواهی خورد تا حینیکه بخاک راجع کردی که از آن گرفته شدی زیرا که تو خاک هستی و بخاک خواهی بر گشت." ( پیدایش 3 : 19 )
اما دوباره تابش نور فیض...اما دوباره صدای مهر...اما دوباره زمزمۀ امید...اما دوباره نوید بازگشت.و خداوند به مرگ( شیطان) گفت:
" و عداوت در میان تو و زن و در میان ذریت تو و ذریت وی (اوی مونث ) میگذارم او(اوی مذکّر " مسیح موعود ") سر ترا خواهد کوبید ." ( پیدایش 3 : 15 )
و چه زیبا پولس رسول این  سرود پیروزی بر مرگ را میسراید:
"ای مرگ ،پیروزی تو کجاست و ای موت ، نیش تو کجا؟" ( اول قرنتیان 15 : 55 )
در واقع با قیام مسیح از مرگ همان وعدۀ خدا به انسان به زیبایی تکمیل گردید و شما اینجا باید یکبار دیگر در برکات  مرگ مسیح  مستفیض شوید که او ارادۀ خدا را با کاملیت اجراء کرد.بر صلیب مرد اما روز سوم قیام کرد و با قیام خود  از مرگ ترس از مرگ را برای همیشه از ما گرفت.نویسندۀ عبرانیان زیباتر این را می گوید:
"بنابر این چون این فرزندان انسان هایی دارای جسم و خون هستند، او نیز جسم و خون به خود گرفت و انسان گردید تا به وسیلۀ مرگ خود ابلیس را که بر مرگ قدرت دارد نابود سازد و آن کسانی را که به سبب ترس از مرگ تمام عمر در برده گی به سر برده اند آزاد سازد." ( از نامۀ عبرانیان 2 : 14-15 )
 و درست به دلیل همین نترسیدن از مرگ بود که 311 سال اولیۀ مسیحیت ، مسیحیان را شکنجه دادند،جلوی حیوانات درنده انداختند،دو پاره کردن،در روغن سوزاندند ؛اما هرگز ایمان خود را ،محبت خود را ،دوستی خود را ،بخشش خود را لحظه ای از دست ندادند.و درست بدلیل شهامت برای شهادت  و نترسیدن از مرگ در راه ایمانشان به مسیح بود که 311 سال مسیحیت با تحمل تمام شکنجه ها و مصیبت ها  اما با دعا و بردباری و قوت گرفتن از هدیۀ بزرگ آنها ،روح القدس توانستند بر غول بزرگ امپراطوری روم با  شمشیر روح القدس ،با سپر ایمان، یا کلاه خود نجات ، با جوشن نیکی  و کمر بند حقیقت  به همراهدعاهای مستمر و شبانه روز ،در آرامش و صلح پیروز شوند.نه با شمشیر و زور و تجاوز و قدرت طلبی و شهوت تصاحب زنان و دختران سفید پوست و مو طلایی !



تشویق








تشویق

قیام مسیح از مرگ ما را تشویق به باور قیامت مرده گان و روز داوری نمود.
 در همان زمان مسیح ،بودند گروهی از مردم که به قیامت مرده گان باوری نداشتند.اما مسیح با قیام خود از مرگ در واقع نه تنها باور آنها را رد کرد بلکه به ما این مژده را داد که این زندگی ما کاملا موقتی و گذرا ست و ما باید تمام امیدمان ،امید ما به پاداش نیکی های خود، امید ما به تنبیه آنانی که نام مسیح و خدا را لکه ار کردند ،امید به آرامش جاودانی برای کسانی که در راه مسیح شکنجه شدند و امید دادن پاداش به کسانی که بخاطر مسیح نه تنها خانه و مال و خانوادۀ خود را پشت سر نهادند بلکه حتی برای او جانشان را نیز دادند . اگر قیام مسیح نبود ،اگر امید قیامت از مرگ نبود ،اگر امید روز داری نبود،می دانید چقدر تحمل دردها و نابسامانی ها برای ما دشوار و بی معنی می شد؟
از اینرو بود که شاگردان مسیح نیز همین را اعلام کردند.
" آنان از اینکه شاگردان قوم را تعلیم میدادند و به اتکاء رستاخیز عیسی رستاخیز مرده گان را اعلام میکردند سخت ناراحت شده بودند." ( ار نامۀ اعمال 4 : 2 )
و پولس رسول آن را کامل میکند:
" اگر قیامت مرده گان وجود نداشته باشد پس مسیح هم زنده نشده است!و اگر مسیح زنده نشده باشد،هم بشارت ما پوچ است و هم ایمان شما!و وقتی گفتیم که خدا مسیح را زنده ساخته است،در صورتی که زنده شدن مرده گان درست نباشد در بارۀ خدا شهادت دروغ داده ایم.زیرا اگر مرده گان زنده نمی شوند مسیح هم مسلما زنده نشده است و اگر مسیح زنده نشده است ایمان شما بیهوده است و هنوز در گناهان خود هستید و از آن گذشته ایماندارانی هم که مرده اند باید هلاک شده باشند! اگر امید ما به مسیح فقط منحصر باین زندگی باشد از تمام مردم بدبختتر هستیم!اما در حقیقت مسیح پس از مرگ زنده شد و اولین کسی است که از میان مرده گان بر خاسته است." ( اول قرنتیان 15 : 12-21 )
  در آخر امیدواریم که این گفتگو برای شما دلایل کافی و لازم را آورده باشد که نه اینکه آنچه را که گفتیم بپذیرید بلکه به آن فکر کنید. تعمق کنید.سوال کنید(ما همواره مشتاق شنیدن سوالات شما هستیم) با کتابمقدس مقایسه کنید تا صدای حقیقت را ورای تمامی هیاهوی موجود در اطراف زندگی خود بشنوید.
ما برای شما دعا می کنیم که اگر در ایمان هستید ،در مرگ و قیام مسیح و باور آن رشد طولی و عرضی و ارتفاعی و عمقی داشته باشید تا  از فیض  و آرامش آن خود و تمامی زندگی شما سرشار شود.
همچنین ما برای شما دعا میکنیم ،اگر تاکنون عیسای مسیح را بعنوان نجات دهندۀ خود نپذیرفته اید ،او که برای گناهان شما بر صلیب مرد تا آزادی و رستگاری را برای شما به ارمغان بیاورد و با مرگ خود حیات جاودان و نجات ابدی را به شما ارزانی داشت و نه تنها این بلکه مهمتر با قیام خود از مرگ به شما امید زیستنی دوباره با او را در صلحی جاودانی و پایدار داد ...الان بهترین فرصت است.امروز روز نجات است . لطفاً به فردا و فرداها موکول نکنید!اگر خواهان دریافت و رسیدن به این فیض رایگان و بیکران هستید.
هیچ مراسم خاصی لازم ندارید.شما همین امروز و همین لحظه می توانید صاحب این مژدۀ نجات شوید.کافیست که این را با ما تکرار کنید:
" خدای مهربان!من گناهکارم.و من نمی توانم خودم این بار گناه را و لعنت گناه را از دوش و پیشانی خود بردارم.عیسای مسیح برای من درست هنگامی که من گناهکار بودم بر صلیب مرد ،تمام گناهان گذشتۀ مرا  پاک کرد ،اما روز سوم زنده شد و امروز زنده است.من از او دعوت میکنم که به قلب و روح من بیاید تا با من زندگی کند.آمین "
 دوست من!با همین دعای ساده ما معتقدیم که شما آغاز به زیستنی جدید کرده اید.انجیل را بخوانید.در فعالیت های کلیسای محلی خود شرکت کنید و سعی کنید چون یک مرده  در گناه بمیرید و  چون یک زنده در مسیح ،زندگی نوین خود را آغاز کنید.




۱۳۹۲ مرداد ۷, دوشنبه

مزامیر باب ۴۱ آیه ۵ تا ۹



        مسیح خداوند











 مزامیر باب ۴۱ آیه ۵ تا ۹ 
   ۵ دشمنانم با نفرت درباره من می گویند: «چه وقت می میرد و نامش فراموش می گردد؟» ۶ آنانی که برای ملاقات من می آیند از روی دوستی نمی آیند، بلکه برای خبرچینی و شایعه پراکنی می آیند. ۷ همه آنانی که از من نفرت دارند با یکدیگر درباره من پچ پچ می کنند و مرض مرا خطرناک جلوه می دهند. ۸ آنها می گویند: «به مرضی کشنده گرفتار شده و از این بیماری جان سالم بدر نخواهد برد.» ۹ حتّی بهترین دوست من که به او اعتماد کامل داشتم، آن کس که با من نان می خورد، علیه من برخاسته ‌‌است.

مزامیر باب ۱۵ آیه ۱ تا ۳






   مزامیر باب ۱۵ آیه ۱ تا ۳
   ۱ ای خداوند، چه کسی به خیمه مقدّس تو وارد خواهد شد؟ چه کسی در کوه مقدّس تو عبادت خواهد کرد؟ ۲ کسی که بی عیب، نیکوکار، راستگو و صمیمی باشد. ۳ غیبت ننماید، در حق دوستان خود بدی نکرده و به تهمت ها گوش ندهد.

عیسی مسیح







 اشعیا باب ۵۳ آیه ۴ تا ۶ 
   ۴ لكن‌ او غم‌های‌ ما را بر خود گرفت‌ و دردهای‌ ما را بر خویش‌ حمل‌ نمود. و ما او را از جانب‌ خدا زحمت‌ كشیده‌ و مضروب‌ و مبتلا گمان‌ بردیم. ۵ و حال‌ آنكه‌ به‌ سبب‌ تقصیرهای‌ ما مجروح‌ و به‌ سبب‌ گناهان‌ ما كوفته‌ گردید. و تأدیب‌ سلامتی‌ ما بر وی‌ آمد و از زخمهای‌ او ما شفا یافتیم‌. ۶ جمیع‌ ما مثل‌ گوسفندان‌ گمراه‌ شده‌ بودیم‌ و هریكی‌ از ما به‌ راه‌ خود برگشته‌ بود و خداوند گناه‌ جمیع‌ ما را بروی‌ نهاد.

یوحنا1 32تا34










یحیی شهادت خود را این گونه ادامه داد : (من روح خدا را دیدم که به
صورت کبوتری از آسمان آمد و بر او قرار گرفت . من او را نمیشناختم اما
آن کسی که مرا فرستاده تا با آب تعمید دهم به من گفته بود ، هرگاه
ببینی که روح بر کسی نازل شود و بر او قرار گیرد ، بدان او همان کسی
است که به روح القدس تعمید میدهد . من این را دیده ام و شهادت می
دهم که او پسر خداست ).
یوحنا1 32تا34
 

۱۳۹۲ مرداد ۵, شنبه

تولد تازه و حیات ابدی





تولد تازه و حیات ابدی

در شبی که نیقودیموس پیر با مسیح خداوند ملاقات کرد، با مفاهیم عمیق روحانیی آشنا شد که او را به حیرت واداشت. حقیقتی که گاهی اهمیت و توجه به آن در کلیسای مسیح کمرنگ بوده، زیرا که  تمرکز ما  بر چیزهای دیگر معطوف می باشد.

"آمین آمین به تو می گویم اگر کسی از سر نو مولود نشود، ملکوت خدا را نمی تواند دید" (یوحنا ۳: ۳)
برای نیقودیموس و هم پایان فریسی او، آموزۀ تولد نو نکته تازه ای بود که هرگز در مورد آن تعمق نکرده بودند و نیقودیموس پس از شنیدن این تعلیم به مسیح خداوند چنین پاسخ می دهد: "چگونه ممکن است انسانی که پیر شده باشد، مولود گردد؟ آیا می شود که بار دیگر داخل شکم مادر گشته، مولود شود؟" (آیۀ ۴) اما با مطالعۀ دقیق تر کتاب مقدس این حقیقت بر ما آشکار می شود که مفهموم این آموزه  در کتب عهد عتیق نمایان بوده و عیسی مسیح در آیۀ ۱۰ باب سوم انجیل یوحنا به این معلم یهودی یادآور شد که سخنان او تعالیم نوینی نمی باشد. " ... آیا تو معلم اسرائیل هستی و این را نمی دانی؟ "

خداوند به زبان حزقیال در کلام اینچنین می فرماید: "و ایشان را یکدل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور کرده، دل گوشتی به ایشان خواهم بخشید. تا در فرایض من سلوک نمایند و احکام مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورند. و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود." (حزقیال۱۱: ۱۹- ۲۰) با وجود چنین آیاتی در کتب عهد عتیق، بسیاری از فریسیان بر این باور بودند که هیچگونه نوزآیی روحانیی مورد نیاز نبود و لازمۀ ورود به ملکوت خداوند ارتباط خونی با ابراهیم، پدر قوم اسرائیل می باشد. "بدو (عیسی) جواب دادند که: اولاد ابراهیم می باشیم ..." (یوحنا ۸: ۳۱- ۵۲)

صرف اینکه کسی در خانوادۀ مسیحی به دنیا می آید، دلیل بر این نمی شود که او فرزند خدا بوده و نجات را دارد. بوجود آمدن اصطلاحاتی چون "مسیحی از نو تولد یافته" اشاره برعدم توجه مسیحیان به این حقیقت بسیار مهم  دارد  که  در وحلۀ اول اگر این نوزآیی در زندگی کسی اتفاق نیافتد، نمی تواند مسیحی واقعی باشد. تولد تازه، لازمۀ نجات و دریافت حیات ابدی بوده و اولین قدم در فرایند نجات می باشد.  بهتر است بگویم این قدم قبل از توبۀ گناهان می بایست انجام شود.
چگونه ممکن است کسی با دلی سنگی که هیچگونه حساسیت به ارزشهای الهی نداشته و نسبت به خدا کاملأ مرده است، از وجود ملکوت الهی آگاه و واقف باشد. مسیح فرمود بدون تولد تازه، دیدن ملکوت خدا میسر نمی باشد (یوحنا۳: ۳) چه رسد به ورود به این پادشاهی مقدس.

کتاب مقدس ما را از وجود کسانی که به زبانشان عیسی مسیح را به عنوان خداوند خود اعتراف کرده و نهایتأ با زندگیشان او را انکار می کنند آگاه ساخته است. برآمد، حاصل و تجلی تولد تازه، زندگی است که در اجرا و اقتباس ارزشهای کتاب مقدسی کوشا باشد. گاهی شنیده می شود که خادمین به کسانی که به تازگی دعای توبه را انجام داده اند چنین نصیحت می کنند که "نگران تولد تازه نباش، به موقع خودش، آن هم در زندگی تو دیده خواهد شد، مهم این است که نجات را دریافت کرده ای!" ولی آیا حقیقتأ آموزه تولد دوباره از چنین ارزش پستی برخوردار است که می توان به این سادگی چشم از آن پوشید و از کنار آن بی تفاوت عبور کرد؟

آنچه من از کلام خداوند متوجه می شوم درست برخلاف این جمله فوق است. تولد تازه اولین رویدادی است که ما باید در زندگی خود به جستجوی آن بپردازیم. توجه داشته باشیم، تولد تازه، تقدس کامل نیست یا تولد به معنی تبدیل شدن ما به مرد و یا زن بی نقص خدا نیست. بلکه تولد تازه، با داشتن ماهیت اسرار آمیزش، یعنی داشتن روحی حساس و توبه کار نسبت به خدا و زندگی مقدسانه است. و اگر کسی چنین حساسیتی را از خدا دریافت کند یا به عبارتی از لحاظ روحانی دوباره تولد بیابد، مسلمأ ثمرات آن را نیز در زندگی خود مشاهده خواهد نمود که همانا اشتیاق و تمایل او برای تقدیس و زندگی مطیعانه موافق احکام کلام خدا می باشد. البته این یک فرایند طولانی است (تقدس) که به اندازه طول عمر ما طول خواهد کشید و کسی در عرض یک شب به تقدس کامل نمی رسد و ایماندار می بایست در این مسیر دشوار در انضباط صحیح گام بردار


1 اي يهوه خداوند ما، چه مجيد است نام تو در تمامي زمين، كه جلال خود را فوق آسمانها گذارده!ي!

از زبان كودكان و شيرخوارگان به سبب خصمانت قوّت را بنا نهادي تا دشمن و انتقام گيرنده را ساكت گرداني.
چون به آسمان تو نگاه كنم كه صنعت انگشتهاي توست، و به ماه و ستارگاني كه تو آفريده‌اي،
پس انسان چيست كه او را به يادآوري، و بني‌آدم كه از او تفقد نمايي؟
او را از فرشتگان اندكي كمتر ساختي و تاج جلال و اكرام را برسر او گذاردي.
او را بر كارهاي دست خودت مسلط نمودي، و همه چيز را زير پاي وي نهادي،
گوسفندان و گاوان جميعاً، و بهايم صحرا را نيز؛
مرغان هوا و ماهيان دريا را، و هر چه بر راههاي آبها سير مي‌كند.
اي يهوه خداوند ما، چه مجيد است نام تو در تمامي زمين!




مسیح،massih،jesus،


عیسی مسیح کیست؟





عیسی مسیح 
عیسی مسیح کیست؟
عیسی اسامی و لقب‌های بسیاری دارد. نام «عیسی» یعنی «کسی که نجات می‌دهد». ما معمولا لقب «مسیح» را به نام او اضافه می‌کنیم. واژه «مسیح» از واژۀ عبری «ماشَیخ» گرفته شده شده است «مسیح» یا «ماشیخ» به معنی «مسح شده» یا «کسی که خدا او را برای خدمت مسح کرده» می‌باشد.
زمانی که عیسی چشم به جهان گشود، یهودیان چند صد سال بود که در انتظار آن شخص «مسح شده» بودند. اشعیای نبی در مورد ماشیخ موعود نوشته بود که او کسی است که گناهان و غمهای انسانها را بر خود می‌گیرد (اشعیا ۵۳: ۱-۱۲)؛ او نوشته بود که مسیح حتی خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد (اشعیا ۹: ۶). با وجود این، یهودیان در انتظار پادشاهی بودند که ایشان را در راه پیروزی سیاسی بر امپراطوری روم رهبری نماید. آنان اعتقاد نداشتند که ماشیخ موعود، پسر خدا خواهد بود که باید همانند یک انسان بر زمین بیاید و اینکه بر صلیب بمیرد.
اصطلاحات «پسر خدا» و «پسر انسان» اصطلاحات دیگری هستند که در مورد عیسی به کار گرفته شده اند (به مرقس ۲: ۱۰، یوحنا ۱: ۱۴، ۱۸، ۳۴ و ۵: ۲۵-۲۷ و تفسیر آنها مراجعه کنید). واژه «پسر خدا» معمولا بر الوهیت عیسی تاکید دارد و واژه «پسر انسان» معمولا بر نقش او به عنوان مسیح. در عهد عتیق، مسیح «پسر انسان» نامیده شده است. (دانیال ۷: ۱۳-۱۴). اگر چه این مسیح یا «پسر انسان» از آسمان نازل می‌شد و پرستشی را که شایسته خدا بود، برای خویشتن می‌پذیرفت، اما عیسی در طول زندگی بشری خود، هر گاه که واژه «پسر انسان» را به کار می‌گیرد، بر انسانیت خود تاکید دارد (متی ۸: ۲۰؛ ۱۱: ۱۹؛ ۱۷: ۲۲-۲۳). این واژه‌ها در متی ۲۶: ۶۳-۶۵، به شکل مترادف و هم معنی به کار رفته اند.
ما باید در مورد عیسی مسیح دو موضوع را مدنظر داشته باشیم: نخست آن که وی کاملا انسان؛ دوم آن که او کاملا خدا نیز هست. او هم انسان است و هم خدا (رومیان ۱: ۳-۴).
عیسی خدا است
عیسی از خصوصیاتی الهی برخوردار است. او موجودی ازلی است که همواره خدا بوده است (یوحنا ۱: ۱-۲، ۱۷: ۱-۵). عیسی در آفرینش جهان نقش داشته است (یوحنا ۱: ۳، کولسیان ۱: ۱۶-۱۷، عبرانیان ۱: ۲). خدا در عیسی بوده و عیسی در خدا (یوحنا ۱: ۱۰، ۱۷: ۲۱، ۲۳). عیسی پسر یگانهیا نخست زاده خدا خوانده شده است (یوحنا ۳: ۱۶-۱۸، کولسیان ۱: ۱۵، ۱۸، عبرانیان ۱: ۶).
کتاب مقدس به شکل مشخص خاطر نشان می‌سازد که عیسی پدر را به ما نشان داده است (یوحنا ۱: ۱۸، ۱۴: ۹) و نیز این که او صورت خدای نادیده (کولسیان ۱: ۱۵) و خاتم جوهر خدا است (عبرانیان ۱: ۳). کتاب مقدس همچنین خاطر نشان می‌سازد که عیسی با خدا یکی است (یوحنا ۱۰: ۳۰، ۱۷: ۱۱، ۲۲) و با او برابر است (فیلیپیان ۲: ۶). در واقع، کتاب مقدس صریحا اعلان می‌کند که عیسی خدا است (یوحنا ۱:، رومیان ۹: ۵، عبرانیان ۱: ۸). عیسی فقط از بخشی از الوهیت برخوردار نیست، بلکه پُری الوهیت در او ساکن است (کولسیان ۱: ۱۹، ۲: ۹). او کاملا خدا است.
عیسی انسان است
اما در عین حال، عیسی کاملا انسان است. اگر چه نطفۀ او توسط روح‌القدس بسته شد. اما او مادری داشت که انسان بود و به عنوان یک کودک قدم بدین جهان گذاشت (متی ۱: ۲۰، لوقا ۱: ۳۴-۳۵). اگر چه عیسی خدا بود، اما به شباهت مردمان شد (فیلیپیان ۲: ۷) انسانها می‌توانستند او را ببینند و لمس کنند (اول یوحنا ۱: ۱-۲)؛ او همانند انسانهای دیگر خسته، تشنه، و گرسنه می‌شد و همچون دیگر انسانها می‌گریست. عیسی آزموده شده در هر چیز به مثال ما است (عبرانیان ۴: ۱۵). همانند ما، عیسی نیز در مواردی که خدا آینده را بر او مکشوف نمی‌ساخت، اطلاعی از آینده نداشت (مرقس ۱۳: ۳۲).
اعتقاد به این موضوع که عیسی کاملا انسان شد، اهمیتی حیاتی دارد. یوحنا موضوع را آزمونی می‌داند برای تشخیص کسانی که روح خدا را دارند از آنانی که او را ندارند؛ او می‌گوید که انبیای دروغین و فریبکار، این موضوع را انکار می‌کنند که عیسی در جسم ظاهر شد (اول یوحنا ۴: ۱-۲).
بدعت‌هایی در مورد عیسی
کلیسا از همان ابتدای تاریخ خود، با اشخاصی روبرو شد که آموزه‌های نادرستی را در مورد عیسی تعلیم می‌دادند. حتی امروزه نیز اشخاصی هستند که با پیروی از تعالیم نادرست در مورد عیسی، در طریق گمراهی گام بر می‌دارند. این تعالیم نادرست را می‌توان به سه گروه اصلی تقسیم کرد.
نخستین گروه از تعالیم نادرست، این دیدگاه را مطرح می‌کنند که عیسی صرفا یک انسان بود و به هیچوجه خدا نبود. کسانی که چنین دیدگاهی دارند، معتقدند که عیسی معلم بزرگ اخلاق بود و خدا نیز او را تایید فرمود، اما خدا بودن عیسی را انکار می‌کنند.
دومین گروه از تعالیم نادرست، در نقطه مقابل تعلیم فوق قرار دارد، یعنی این دیدگاه را مطرح می‌سازد که عیسی خدا بود، اما انسان نبود. برخی از پیروان این گروه می‌گویند که عیسی تنها روح بود و بدنی هماند انسانهای دیگر نداشت. برخی دیگر نیز می‌گویند که روح عیسی، روح یک انسان نبود، بلکه او فقط دارای روح خدا بود که در بدن انسانی ساکن شده بود. اما این دیدگاه نیز نادرست است زیرا عیسی انسانی کامل بود که هم دارای بدنی انسانی و هم دارای روح انسانی بود (عبرانیان ۲: ۱۷-۱۸).
سومین گروه از تعالیم نادرست، این است که عیسی از الوهیت برخوردار بود، اما این الوهیت در مرتبه‌ای پایینتر از خدای پدر قرار داشت. کسانی که چنین دیدگاهی دارند، بر این عقید ه اند که بدن، ناپاک و گناه آلود است؛ لذا خدای پاک هرگز در بدن انسانی ظاهر نمی‌شود. بنابراین، پیروان این گروه معتقدند که عیسی از نظر الوهیت در مرتبه‌ای پایینتر از خدا قرار داشت، اما خود خدا نبود. این گروه (که نمی‌توان آنها را مسیحیان حقیقی دانست)، به آیاتی اشاره می‌کنند که در آنها عیسی گفته که پدر از وی بزرگتر است (یوحنا ۱۴: ۲۸). درست است که عیسی در این آیات پدر را بزرگتر از خود می‌داند، اما علتش این است که او در دوره زندگی بشری خود، در جسم انسانی بود و برای کاری خاص آمده بود. در آیات دیگر عیسی می‌گوید: «من و پدر یک هستیم» (یوحنا ۱۰: ۳۰)؛ « کسی که مرا دید پدر را دیده است» (یوحنا ۱۴: ۹). یوحنا با صراحت می‌گوید که عیسی در ابتدا نزد خدا بود و او خدا بود (یوحنا ۱: ۱).
بنابراین، همانگونه که در سطور فوق دیدیم، عیسی کاملا خدا و کاملا انسان بود.
عمل عیسی مسیح
عیسی هم آفریننده جهان است و هم نگاهدارنده آن (کولسیان ۱: ۳، ۱۰، کولسیان ۱: ۱۶-۱۷، عبرانیان ۱: ۲-۳ ). عیسی در آسمان نماند بلکه جلالی را که در آنجا داشت ترک کرد (یوحنا ۱۷: ۱-۵) و انسان شد. برای تجسم عیسی به عنوان انسان دو دلیل مهم وجود دارد.
دلیل نخست برای تجسم وی این است که هنگامی که ما به عیسی می‌نگریم، می‌توانیم ببینیم که خدا چگونه است. هیچکس تا کنون خدا را ندیده است (یوحنا ۶: ۴۶)، اما عیسی پدر را به ما نشان داده است (یوحنا ۱۲: ۴۵، ۱۴: ۷-۹). برای مثال ما با نگریستن به عیسی و توجه به آنچه که وی گفت و انجام داد، نه تنها می‌توانیم از این موضوع آگاه شویم که خدای پدر نیکو و پر محبت است و گناهان ما را آمرزیده است، بلکه همچنین در می‌یابیم که او به همه نیازها و مسائل ما توجه دارد.
دومین دلیل برای تجسم عیسی، مرگ و قیام او برای نجات ماست. کتاب مقدس از عیسی به عنوان کسی سخن می‌گوید که به خاطر ما «فدا» شد، یعنی کسی که جان خود را فدا کرد تا ما را از گناه و لعنت آن رهایی بخشد (به مرقس ۱۰: ۴۵ و غلاطیان ۳: ۱۳ و تفسیر آن مراجعه کنید). عیسی بهای آزادی ما را با نقره یا طلا نپرداخت، بلکه با خون گرانقدر خودش (اول پطرس ۱۴: ۱۸-۱۹). کفاره او ما را از قدرت ظلمت رهانیده، به ملکوت پسر محبت خود منتقل ساخت (کولسیان ۱۳: ۱۴).
خدای مقدس باید گناه را رد کرده، آن را مجازات کند. اما عیسی با مرگ خود بر صلیب، گناهان ما و مجازات آن را بر خود گرفت. به همین دلیل است که گفته شده که عیسی کفاره ما است، بدین معنی که او خواسته‌های بر حق خدایی مقدس را بر آورده ساخت (رومیان ۳: ۲۵، اول یوحنا ۲: ۲). کفاره مسیح این امکان را به خدا داد تا گناهکاران را بیامرزد و در عین حال مقدس باقی بماند. زیرا وی به جای نادیده گرفتن گناه، آن را مجازات کرد. ما به خاطر گناهانمان از خدا جدا بودیم، اما خدا ما را بواسطه عیسی مسیح (دوم قرنتیان ۵: ۱۸) و خون او (رومیان ۵: ۱، ۹: ۱۱، کولسیان ۱: ۲۰-۲۲) با خود مصالحه داده است.
با مرگ مسیح بر صلیب و ریخته شدن خون وی، ما آمرزش گناهان را به دست می‌آوریم، نه بدین معنی که خدا گناهان ما را نادیده می‌گیرد، بلکه اینکه گناهان ما را بر می‌دارد (کولسیان ۲: ۱۳-۱۴، عبرانیان ۱۰: ۱۷) و ما را پاک می‌سازد (عبرانیان ۹: ۱۴، ۲۲، اول یوحنا ۱: ۷-۹) و با مرگ عیسی بر صلیب، او ابلیس را شکست داد و کار او را تباه ساخت (یوحنا ۱۲: ۳۱، عبرانیان ۲: ۱۴-۱۵). بسیاری از مسیحیان بر این عقیده اند که عیسی مرض‌های ما را نیز بر صلیب بر خود گرفت؛ به این ترتیب، برای بدنهای ما شفا و برای روح‌های ما آزادی از ارواح شریر را به ارمغان آورد؛ (به اشعیا ۵۳: ۴-۵، متی ۸: ۱۶-۱۷، مرقس ۱: ۲۷ و به مقالۀ عمومی: «شفا و رهایی» مراجعه کنید). عیسی با قیام خود امکان قیام بدنی ما را فراهم ساخته و به ما حیات ابدی بخشیده است (یوحنا ۶: ۵۴-۵۸، ۱۱: ۲۵-۲۶، اول قرنتیان ۱۵: ۲۰-۲۲).
تمامی این برکات را عیسی با مرگ خود بر صلیب برای ما فراهم ساخت. اما عیسی کار دیگری نیز دارد که هنوز ادامه دارد. عیسی در روز پنطیکاست، روح‌القدس را فرستاد تا به کلیسا قدرت بخشد (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۱۵: ۲۶-۲۷، اعمال ۲: ۱-۴)؛ او هنوز هم روح‌القدس خود را می‌فرستد (به مرقس ۱: ۷-۸ و نیز مقاله عمومی: « تعمید روح‌القدس» مراجعه کنید). او وعده داده است که توسط روح‌القدس همواره همراه ما باشد (متی ۱۸: ۲۰، ۲۸: ۲۰، یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۸). عیسی در آسمان برای ما شفاعت می‌کند و ما را مدد می‌رساند و برای ما دعا می‌کند (رومیان ۸: ۳۴، اول یوحنا ۲: ۱). عیسی همچنان «سر» کلیسا است (افسسیان ۵: ۲۳، کولسیان ۱: ۱۸) و نیز بر همه چیز حاکم است (متی ۲۸: ۱۸، افسسیان ۱: ۲۰-۲۲، فیلپیان ۲: ۹-۱۱).
بی نظیر بودن مسیح
عیسی مانند رهبران مذهبی دیگر یا بنیان گذران مذاهب دیگر نیست. بسیاری از شخصیت‌های مذهبی یا خدا انگاشته شده اند یا انسان، اما نه هر دو. آن شخصیت‌های مذهبی که انسان انگاشته شده اند، مرده اند و هیچکس ادعا نکرده که مجددا از مردگان برخاسته اند.
عیسی تجسم واقعی خدا است. برخی تصور می‌کنند که عیسی فقط یک تجسم از تجسم‌های متعدد خدا است، اما چنین نیست. خدای زنده حقیقی تنها یک مجسم داشته است که همانا عیسی مسیح بوده است. کسی که ادعا می‌کند تجسم حقیقی خدا است، باید یک زندگی کاملا انسانی داشته باشد، اما در عین حال، با زندگی خود نشان دهد که کاملا خدا است (رومیان ۱: ۳-۴). کسی که ادعا دارد تجسم حقیقی خدا است، باید در زندگی خود عاری از گناه باشد. تنها عیسی زندگی یی کاملا انسانی داشت و در عین حال، این زندگی را بدون گناه سپری کرد (عبرانیان ۴: ۱۵، اول پطرس ۲: ۲۲). افرادی که در طول تاریخ ادعا کرده اند که تجسم خدا هستند، از چنین خصائصی برخوردار نبودند.
عیسی واسطه‌ای حقیقی بین خدا و انسان است، زیرا او هم خدا و هم انسان است (عبرانیان ۹: ۱۵). عیسی برای اینکه کفاره انسانها باشد، باید انسان می‌بود (عبرانیان ۹: ۱۵). از سوی دیگر، حقیقتا باید خدا می‌بود (عبرانیان ۹: ۱۴). و عیسی حقیقتا باید انسان می‌بود تا به جای انسان بتواند شیطان را شکست دهد (عبرانیان ۲: ۱۴-۱۷)؛ و برای اینکه به اندازه کافی نیرومند باشد که شیطان و ارواح شریر را شکست دهد، باید خدا می‌بود (کولسیان ۱۵: ۲۶، مکاشفه ۱۹: ۱۱-۲۱).
عیسی فقط نقش یک راهنما را در طریق نجات ایفا نمی‌کند؛ او در واقع خودش این راه است (یوحنا ۱۴: ۶). عیسی نه تنها واعظی است که ما را تشویق می‌کند تا زندگی خدا پسندانه‌ای داشته باشیم، بلکه این قدرت را نیز به ما می‌دهد تا بتوانیم اینچنین زندگی کنیم. وی به ما قدرت می‌دهد تا عادل باشیم. عیسی توسط قدرت روح‌القدس به ما این آزادی را می‌دهد تا از اسارت گناه آزاد باشیم. عیسی نه تنها تعلیم صحیح را به ما می‌دهد، بلکه حیات ابدی نیز به ما می‌بخشد.
عیسی تنها طریق به سوی خدا است. «من راه و راستی و حیات هستم. هیچ کس نزد پدر جز به وسیلۀ من نمی‌اید» (یوحنا ۱۴: ۶). پطرس رسول نیز می‌فرماید: «و در هیچ کس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان ما باید نجات یابیم» (اعمال ۴: ۱۲).


مزمور 5





مزمور 5

دعاي‌ محافظت‌ اي‌ خداوند، به‌ سخنان‌ من‌ گوش‌ بده‌ و به‌ ناله‌ من‌ توجه‌ فرما. 2 اي‌ پادشاه‌ و اي‌ خداي‌ من‌، به‌ فريادم‌ برس‌، زيرا من‌ فقط‌ نزد تو دعا مي‌كنم‌. 3 اي‌ خداوند، صبحگاهان‌ به‌ پيشگاه‌ تو دعا مي‌كنم‌ و تو صداي‌ مرا مي‌شنوي‌، پس‌ من‌ انتظار خواهم‌ كشيد تا جواب‌ مرا بدهي‌. 4 تو خدايي‌ نيستي‌ كه‌ گناه‌ را دوست‌ بداري‌ و شرارت‌ را تحمل‌ كني‌. 5 تو تحمل‌ ديدن‌ متكبران‌ را نداري‌ و از همه‌ بدكاران‌ نفرت‌ داري‌. 6 اي‌ خداوند، تو از قاتلان‌ و حيله‌گران‌ بيزاري‌ و دروغگويان‌ را هلاك‌ مي‌كني‌. 7 اما من‌ در پناه‌ رحمت‌ عظيم‌ تو به‌ خانه‌ مقدست‌ داخل‌ خواهم‌ شد و با ترس‌ و احترام‌، تو را عبادت‌ خواهم‌ كرد. 8 اي‌ خداوند عادل‌، راه‌ خود را به‌ من‌ نشان‌ ده‌ و مرا هدايت‌ نما تا دشمنانم‌ نتوانند بر من‌ چيره‌ شوند. 9 دهان‌ ايشان‌ لبريز از دروغ‌ است‌ و دلشان‌ مملو ازشرارت‌. حرفهايشان‌ پر از تملق‌ و فريب‌ است‌ و به‌ مرگ‌ منتهي‌ مي‌شود. 10 اي‌ خدا، تو آنها را محكوم‌ كن‌ و بگذار خود در دامهايشان‌ گرفتار شوند! آنها را دور بينداز، زيرا گناهان‌ زيادي‌ مرتكب‌ شده‌اند و برضد تو برخاسته‌اند. 11 اما بگذار همه‌ كساني‌ كه‌ به‌ تو پناه‌ مي‌آورند، خوشحال‌ شوند و هميشه‌ با شادي‌ سرود بخوانند. از كساني‌ كه‌ تو را دوست‌ دارند محافظت‌ نما تا آنها در پناه‌ تو شادمان‌ باشند. 12 تو اي‌ خداوند، درستكاران‌ را بركت‌ مي‌دهي‌ و ايشان‌ را با سپر محبت‌ خود محافظت‌ مي‌نمايي‌.

مزمور6

مزمور6

اي خداوند، مرا در غضب خود توبيخ منما و مرا در خشم خويش تاديب مكن!
اي خداوند، بر من كرم فرما زيرا كه پژمرده‌ام! اي خداوند، مرا شفا ده زيرا كه اسنخوانهايم مضطرب است،
و جان من بشدت پريشان است. پس تو اي خداوند، تا به كي؟
اي خداوند، رجوع كن و جانم را خلاصي ده! به رحمت خويش مرا نجات بخش!
زيرا كه در موت ذكر تو نمي باشد! در هاويه كيست كه تو را حمد گويد؟
از ناله خود وامانده‌ام! تمامي شب تخت خواب خود را غرق مي‌كنم، و بستر خويش را به اشكها تر مي‌سازم!
چشم من از غصه كاهيده شد و بسبب همه دشمنانم تار گرديد.
اي همه بدكاران از من دور شويد، زيرا خداوند آواز گريه مرا شنيده است!
خداوند استغاثه مرا شنيده است. خداوند دعاي مرا اجابت خواهد نمود.
10 همه دشمنانم به شدت خجل و پريشان خواهند شد. روبرگردانيده، ناگهان خجل خواهند گرديد.

عیدی

عیدی

یكی از دوستانم به نام پُل یك دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود. شب عید هنگامی كه پُل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شلوغی شد كه دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می كرد. پُل نزدیك ماشین كه رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟"

پل سرش را به علامت تائید تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است". پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است كه برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این كه دیناری بابت آن پرداخت كنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای كاش..."
البته پُل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزویی می خواهد بكند. او می خواست آرزو كند. كه ای كاش او هم یك همچو برادری داشت. اما آنچه كه پسر گفت سرتا پای وجود پُل را به لرزه درآورد:
" ای كاش من هم یك همچو برادری بودم."
 پُل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با یك انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟"
"اوه بله، دوست دارم."


تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پُل بر گشت و با چشمانی كه از خوشحالی برق می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش كنم كه بری به طرف خونه ما؟"


پُل لبخند زد. او خوب فهمید كه پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد كه توی چه ماشین بزرگ و شیكی به خانه برگشته است. اما پُل باز در اشتباه بود. پسر گفت: " بی زحمت اونجایی كه دو تا پله داره، نگهدارید."

پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت كه پُل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر كوچك فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل كرده بود. 

سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره كرد :






" اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه كه طبقه بالا برات تعریف كردم. برادرش عیدی بهش داده و او دیناری بابت آن پرداخت نكرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد ... اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ 

ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری كه همیشه برات شرح می دم، ببینی."







پُل در حالی كه اشكهای گوشه چشمش را پاك می كرد از ماشین پیاده شد و پسربچه

 را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند.

مزمور 7

مزمور 7

اي يهوه خداي من، در تو پناه مي برم. از همه تعاقب كنندگانم مرا نجات ده و برهان.
مبادا او مثل شير جان مرا بدرد، و خرد سازد و نجات دهنده‌اي نباشد.
اي يهوه خداي من اگر اين را كردم و اگر در دست من ظلمي پيدا شد،
اگر به خيرانديش خود بدي كردم و بي‌سبب دشمن خود را تاراج نمودم،
پس دشمنْ جانم را تعاقب كند، و آن را گرفتار سازد، و حيات مرا به زمين پايمال كند، و جلالم را در خاك ساكن سازد. سلاه.
اي خداوند در غضب خود برخيز، به سبب قهر دشمنانم بلند شو و براي من بيدار شو! اي كه داوري را امر فرموده‌اي!
و مجمع امت‌ها گرداگرد تو بيايند. و بر فوق ايشان به مقام اعلي رجوع فرما.
خداوند امت‌ها را داوري خواهد نمود. اي خداوند، موافق عدالتم و كمالي كه در من است مر! داد بده!
بدي شريران نابود شود و عادل را پايداركن زيرا امتحان كننده دلها و قلوب، خداي عادل است.
10 سپر من بر خدا مي باشد كه راست دلان را نجات دهنده است.
11 خدا داور عادل است و هر روزه خدا خشمناك مي شود.
12 اگر بازگشت نكند شمشير خود را تيز خواهد كرد؛ كمان خود را كشيده و آماده كرده است.
13 و براي او آلات موت را مهيا ساخته و تيرهاي خويش را شعله ور گردانيده است.
14 اينك به بطالت آبستن شده، و به ظلم حامله گرديده، دروغ را زاييده است.
15 حفره‌اي كند و آن را گود نمود، و در چاهي كه ساخت خود بيفتاد.
16 ظلم او برسرش خواهد برگشت و ستم او بر فرقش فرود خواهد آمد.
17 خداوند را برحسب عدالتش حمد خواهم گفت و اسم خداوند تعالي را تسبيح خواهم خواند.

مزمور 8

مزمور 8

1 اي يهوه خداوند ما، چه مجيد است نام تو در تمامي زمين، كه جلال خود را فوق آسمانها گذارده!ي!
از زبان كودكان و شيرخوارگان به سبب خصمانت قوّت را بنا نهادي تا دشمن و انتقام گيرنده را ساكت گرداني.
چون به آسمان تو نگاه كنم كه صنعت انگشتهاي توست، و به ماه و ستارگاني كه تو آفريده‌اي،
پس انسان چيست كه او را به يادآوري، و بني‌آدم كه از او تفقد نمايي؟
او را از فرشتگان اندكي كمتر ساختي و تاج جلال و اكرام را برسر او گذاردي.
او را بر كارهاي دست خودت مسلط نمودي، و همه چيز را زير پاي وي نهادي،
گوسفندان و گاوان جميعاً، و بهايم صحرا را نيز؛
مرغان هوا و ماهيان دريا را، و هر چه بر راههاي آبها سير مي‌كند.
اي يهوه خداوند ما، چه مجيد است نام تو در تمامي زمين!
مسیح،massih،jesus،

تولد تازه و حیات ابدی







تولد تازه و حیات ابدی

در شبی که نیقودیموس پیر با مسیح خداوند ملاقات کرد، با مفاهیم عمیق روحانیی آشنا شد که او را به حیرت واداشت. حقیقتی که گاهی اهمیت و توجه به آن در کلیسای مسیح کمرنگ بوده، زیرا که  تمرکز ما  بر چیزهای دیگر معطوف می باشد.

"آمین آمین به تو می گویم اگر کسی از سر نو مولود نشود، ملکوت خدا را نمی تواند دید" (یوحنا ۳: ۳)
برای نیقودیموس و هم پایان فریسی او، آموزۀ تولد نو نکته تازه ای بود که هرگز در مورد آن تعمق نکرده بودند و نیقودیموس پس از شنیدن این تعلیم به مسیح خداوند چنین پاسخ می دهد: "چگونه ممکن است انسانی که پیر شده باشد، مولود گردد؟ آیا می شود که بار دیگر داخل شکم مادر گشته، مولود شود؟" (آیۀ ۴) اما با مطالعۀ دقیق تر کتاب مقدس این حقیقت بر ما آشکار می شود که مفهموم این آموزه  در کتب عهد عتیق نمایان بوده و عیسی مسیح در آیۀ ۱۰ باب سوم انجیل یوحنا به این معلم یهودی یادآور شد که سخنان او تعالیم نوینی نمی باشد. " ... آیا تو معلم اسرائیل هستی و این را نمی دانی؟ "

خداوند به زبان حزقیال در کلام اینچنین می فرماید: "و ایشان را یکدل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور کرده، دل گوشتی به ایشان خواهم بخشید. تا در فرایض من سلوک نمایند و احکام مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورند. و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود." (حزقیال۱۱: ۱۹- ۲۰) با وجود چنین آیاتی در کتب عهد عتیق، بسیاری از فریسیان بر این باور بودند که هیچگونه نوزآیی روحانیی مورد نیاز نبود و لازمۀ ورود به ملکوت خداوند ارتباط خونی با ابراهیم، پدر قوم اسرائیل می باشد. "بدو (عیسی) جواب دادند که: اولاد ابراهیم می باشیم ..." (یوحنا ۸: ۳۱- ۵۲)
صرف اینکه کسی در خانوادۀ مسیحی به دنیا می آید، دلیل بر این نمی شود که او فرزند خدا بوده و نجات را دارد. بوجود آمدن اصطلاحاتی چون "مسیحی از نو تولد یافته" اشاره برعدم توجه مسیحیان به این حقیقت بسیار مهم  دارد  که  در وحلۀ اول اگر این نوزآیی در زندگی کسی اتفاق نیافتد، نمی تواند مسیحی واقعی باشد. تولد تازه، لازمۀ نجات و دریافت حیات ابدی بوده و اولین قدم در فرایند نجات می باشد.  بهتر است بگویم این قدم قبل از توبۀ گناهان می بایست انجام شود.
چگونه ممکن است کسی با دلی سنگی که هیچگونه حساسیت به ارزشهای الهی نداشته و نسبت به خدا کاملأ مرده است، از وجود ملکوت الهی آگاه و واقف باشد. مسیح فرمود بدون تولد تازه، دیدن ملکوت خدا میسر نمی باشد (یوحنا۳: ۳) چه رسد به ورود به این پادشاهی مقدس.

کتاب مقدس ما را از وجود کسانی که به زبانشان عیسی مسیح را به عنوان خداوند خود اعتراف کرده و نهایتأ با زندگیشان او را انکار می کنند آگاه ساخته است. برآمد، حاصل و تجلی تولد تازه، زندگی است که در اجرا و اقتباس ارزشهای کتاب مقدسی کوشا باشد. گاهی شنیده می شود که خادمین به کسانی که به تازگی دعای توبه را انجام داده اند چنین نصیحت می کنند که "نگران تولد تازه نباش، به موقع خودش، آن هم در زندگی تو دیده خواهد شد، مهم این است که نجات را دریافت کرده ای!" ولی آیا حقیقتأ آموزه تولد دوباره از چنین ارزش پستی برخوردار است که می توان به این سادگی چشم از آن پوشید و از کنار آن بی تفاوت عبور کرد؟

آنچه من از کلام خداوند متوجه می شوم درست برخلاف این جمله فوق است. تولد تازه اولین رویدادی است که ما باید در زندگی خود به جستجوی آن بپردازیم. توجه داشته باشیم، تولد تازه، تقدس کامل نیست یا تولد به معنی تبدیل شدن ما به مرد و یا زن بی نقص خدا نیست. بلکه تولد تازه، با داشتن ماهیت اسرار آمیزش، یعنی داشتن روحی حساس و توبه کار نسبت به خدا و زندگی مقدسانه است. و اگر کسی چنین حساسیتی را از خدا دریافت کند یا به عبارتی از لحاظ روحانی دوباره تولد بیابد، مسلمأ ثمرات آن را نیز در زندگی خود مشاهده خواهد نمود که همانا اشتیاق و تمایل او برای تقدیس و زندگی مطیعانه موافق احکام کلام خدا می باشد. البته این یک فرایند طولانی است (تقدس) که به اندازه طول عمر ما طول خواهد کشید و کسی در عرض یک شب به تقدس کامل نمی رسد و ایماندار می بایست در این مسیر دشوار در انضباط صحیح گام بردارد

مزمور 9




مزمور 9

خداوند را به تمامي دل حمد خواهم گفت؛ جميع عجايب تو را بيان خواهم كرد.
در تو شادي و وجد خواهم نمود؛ نام تو را اي متعال خواهم سراييد.
چون دشمنانم به عقب بازگردند، آنگاه لغزيده، از حضور تو هلاك خواهند شد.
زيرا انصاف و داوري من كردي. داور عادل بر مسند نشسته‌اي.
امت‌ها را توبيخ نموده اي و شريران را هلاك ساخته، نام ايشان را محو كرده‌اي تا ابدالاباد.
و اما دشمنان نيست شده خرابه‌هاي ابدي گرديده اند؛ و شهرها را ويران ساخته‌اي، حتي ذكر آنها نابود گرديد


.
                         مسیح خداوند


ليكن خداوند نشسته است تا ابدالاباد، و تخت خويش را براي داوري برپا داشته است؛
و او ربع مسكون را به عدالت داوري خواهد كرد، و امت ها را به راستي داد خواهد داد.
و خداوند قلعه بلند براي كوفته‌شدگان خواهد بود، قلعه بلند در زمانهاي تنگي.
10 و آناني كه نام تو را مي‌شناسند بر تو توكل خواهند داشت، زيرا اي خداوند تو طالبان خود را هرگز ترك نكرده‌اي.
11 خداوند را كه بر صهيون نشسته‌ است بسراييد؛ كارهاي او را در ميان قومها اعلان نماييد،
12 زيرا او كه انتقام گيرنده خون است، ايشان را به ياد آورده، و فرياد مساكين را فراموش نكرده ‌است.
13 اي خداوند بر من كرم فرموده، به ظلمي كه از خصمان خود مي‌كشم نظر افكن! اي كه برافرازنده من از درهاي موت هستي!
14 تا همه تسبيحات تو را بيان كنم در دروازه‌هاي دختر صهيون. در نجات تو شادي خواهم نمود.
15 امت‌ها به چاهي كه كنده بودند خود افتادند؛ در دامي كه نهفته بودند پاي ايشان گرفتار شد.
16 خداوند خود را شناسانيده است و داوري كرده، و شرير از كار دست خود به دام گرفتار گرديده است. هجايون سلاه


.
                             

مسیح خداوند


17 شريران به هاويه خواهند برگشت و جميع امت‌هايي كه خدا را فراموش مي‌كنند،
18 زيرا مسكين هميشه فراموش نخواهد شد؛ اميد حليمان تا به ابد ضايع نخواهد بود.
19 برخيز اي خداوند تا انسان غالب نيايد. بر امت‌ها به حضور تو داوري خواهد شد.
20 اي خداوند ترس را بر ايشان مستولي گردان، تا امت‌ها بدانند كه انسانند. سلاه.