شیپور هفتم
۱۵آنگاه فرشتۀ هفتم شیپورش را بهصدا درآورد؛ و ناگهان صداهایی بلند در آسمان پیچید که میگفت:
«حکومت جهان، از آنِ خداوند ما و مسیح او شده است.
و او تا ابد حکم خواهد راند.»
۱۶و آن بیست و چهار پیر که در پیشگاه خدا بر تخت مینشینند، روی بر خاک نهادند و خدا را نیایش کرده،۱۷گفتند:
«تو را سپاس میگوییم ای خداوندْ خدای قادر مطلق،
ای آن که هستی و بودی.
زیرا که قدرت عظیم خود را بهدست گرفتهای و سلطنت آغاز کردهای.
۱۸قومها خشمگین بودند،
و اینک زمان خشم تو فرارسیده است،
زمان آن رسیده که مردگان داوری شوند،
و خادمان تو، انبیا، پاداش بگیرند،
هم مقدّسان و هم آنان که حرمت نام تو را نگاه میدارند،
از خُرد و بزرگ،
و کسانی که زمین را به نابودی کشاندهاند نابود گردند.»
۱۹آنگاه معبد خدا در آسمان گشوده شد؛ و صندوق عهد او در درون معبد مشهود افتاد؛ و ناگهان برقِ آذرخش بود که برمیخاست و بانگ و غوغا بود و غرّشِ رعد بود که بهگوش میرسید و زمینلرزه بود و تگرگِ بیامان بود که پدید میآمد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر