۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه

بی‌عفتی در کلیسا





بی‌عفتی در کلیسا






۱خبر رسیده که در میان شما بی‌عفتی هست، آن هم به‌گونه‌ای که حتی در میان بت‌پرستان نیز پذیرفته نیست. شنیده‌ام مردی با نامادری خود رابطه دارد.۲و شما افتخار می‌کنید! آیا نمی‌بایست ماتم گیرید و کسی را که چنین کرده از میان خود برانید؟۳من هرچند در جسم میان شما نیستم، امّا در روح با شمایم و هم‌اکنون، چون کسی که در میان شما حاضر است، حکم خود را در خصوص کسی که دست به چنین کاری زده است، به نام خداوند ما عیسی مسیح صادر کرده‌ام.۴وقتی گرد هم می‌آیید و من در روح بین شما هستم، و با حضورِ قدرتِ خداوند ما عیسی،۵این مرد را به شیطان بسپارید تا با نابودیِ نفس گناهکار، روح در روز خداوندْ عیسی نجات یابد.
۶افتخار شما به هیچ‌روی صحیح نیست. آیا نمی‌دانید که اندکی خمیرمایه می‌تواند تمامی خمیر را وَر‌آورد؟۷پس خود را از خمیرمایۀ کهنه پاک سازید تا خمیر تازه باشید، چنانکه براستی نیز بی‌خمیرمایه‌اید. زیرا مسیح، برۀ پِسَخ ما، قربانی شده است.۸پس بیایید عید را نه با خمیرمایۀ کهنه، یعنی خمیرمایۀ بدخواهی و شرارت، بلکه با نان بی‌خمیرمایۀ صداقت و راستی برگزار کنیم.
۹در نامۀ پیشین خود، به شما نوشتم که با بی‌عفتان معاشرت نکنید.۱۰امّا مقصودم به هیچ‌روی این نبود که با بی‌عفتان دنیا یا با طمع‌ورزان یا شیّادان یا بت‌پرستان معاشرت نکنید، زیرا در آن صورت می‌بایست این جهان را ترک گویید.۱۱امّا اکنون به شما می‌نویسم که با کسی که خود را برادر می‌خواند، امّا بی‌عفت، یا طماع یا بت‌پرست یا ناسزاگو یا میگسار و یا شیّاد است، معاشرت نکنید و با چنین‌کس حتی همسفره مشوید.
۱۲زیرا مرا چه کار است که دربارۀ مردمان بیرون از کلیسا داوری کنم. ولی آیا داوری دربارۀ آنان که در کلیسایند، بر عهدۀ شما نیست؟۱۳خدا خود دربارۀ مردمان بیرون از کلیسا داوری خواهد کرد. پس «آن بدکار را از میان خود برانید.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر