۱۳۹۲ آذر ۱۵, جمعه

دورۀ هزار ساله





دورۀ هزار ساله







۱و دیدم فرشته‌ای از آسمان فرومی‌آید، و کلید هاویه با اوست، و زنجیری بزرگ در دست دارد.۲او اژدها را، آن مار کهن را، که همانا ابلیس یا شیطان است، گرفت و در بند کشید تا هزار سال در اسارت بماند۳و او را به هاویه درانداخت و در بر او قفل کرد و مُهر بر آن نهاد تا قومها را دیگر نفریبد تا آن هزاره سرآید. و پس از آن چندگاهی آزاد گردد.
۴و تختهایی دیدم که بر آنها کسانی نشسته بودند که حق داوری به آنان سپرده شده بود. و نفوس کسانی را دیدم که سرهاشان در راه شهادت در حق عیسی مسیح و در حق کلام خدا از تن جدا شده بود. اینان نه به پرستش آن وحش و تمثال او تن‌داده بودند و نه علامت او را بر پیشانی و بر دست خود پذیرفته بودند. اینان دوباره زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند.۵این رستاخیز اوّل است. و مردگانِ دیگر زنده نشدند تا آن هزاره سرآید.۶خجسته بمانند و مقدّس همۀ آنان که در رستاخیز اوّل شرکت دارند. مرگ دوّم بر آنان هیچ قدرت ندارد بلکه در سِلک کاهنان خدا و مسیح خواهند ماند و با او هزار سال سلطنت خواهند کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر