مرگ ، رستاخیز مسیح و دلایل باور آن
(جایی که قرآن حتی نتوانست به آن نزدیک شود تا آن را درک نماید)
اجازه بدهید تا گفتگوی خود را با عبارتی از پولس رسول که روی سخنش به ایمانداران اولیه میباشد و میتواند هستۀ مرکزی و صدای رسایی برای درک مرگ و قیام مسیح باشد ،بخوانیم:
"اگر مسیح زنده نشده است ایمان شما بیهوده است و شما هنوز در گناهان خود هستید و از آن گذشته ایماندارانی هم که مرده اند باید هلاک شده باشند!اگر امید ما به مسیح فقط منحصر باین زندگی باشد از تمام مردم بدبختر هستیم!
اما در حقیقت مسیح پس از مرگ زنده شد و اولین کسی است که از میان مرده گان برخاسته است."
( از نامۀ اول پولس رسول به کلیسای قرنتس فصل 15 ایه های 17 تا 20 )
"چه از همان ابتدای قرن اول و اندکی بعد از مرگ مسیح و چه امروز در بین اذهان و باورها چندین برداشت از مرگ و قیام مسیح در بین مردم وجود داشته و دارد.گروهی از باوران همان قرون اولیه معتقد بودند که مسیح چون تماما خدا بود تا صلیب رفت اما او نبود که در بالای صلیب مرد بلکه کس دیگری بجای او مرد.و خدا او را زنده به آسمان برد و خود مسیح از آسمان به کسانی که فکر میکردند او بر صلیب مرده است خندیده است ؛و این باور غلط و بدور از حقیقت بعدها در کتاب قرآن نیز وارد شد.
سورۀ النساء آیۀ 157: " و قولهم انا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم و ان الذین اختلفوافیه لفی شک منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن و ما قتلوه یقینا " و آیۀ 158:بل رفعه الله الیه و کان الله عزیز احکیما."
ترجمۀ فارسی :آیۀ 157:" و نیز بدان سبب که گفتند :ما مسیح پسر مریم پیامبر خدا را کشتیم.و حال آنکه آنان مسیح را نکشتند و بر دار نکردند بلکه امر بر ایشان مشتبه شد.هر آینه آنان که در بارۀ او اختلاف می کردند خود در تردید بودند و به آن یقین نداشتند.تنها پیرو گمان خود بودند و عیسی را به یقین نکشته بودند." و آیۀ 158 :" بلکه خداوند او را به نزد خود فرا برد."
اما گروهی نیز هستند که تماما قیام مسیح را رد می کنند.آنها مسیح را بعنوان انسانی عادی می دانند و می گویند که او مرد و تمام شد.و کارهای نیکش در بین یارانش ماند.و هستند کسانی که یا بسیار مرگ مسیح را اهمیت می دهند و از قیامش براحتی رد می شوند.و هستند کسانی که قیامش را بسیار اهمیت می دهند و مرگش و زندگی اش را خرده میگیرند.و جای بسیار درد و تاسف است که هنوز گروهی زیادی هستند که در خدا بودن مسیح و یا انسان بودن مسیح وارد بحث های سردرد آور می- شوند!اما آیا همین افراد تاکنون به آنچه که برای آنها در کتابمقدس باقی مانده به ساده گی و صراحت نگاه کرده اند؟پاسخ سوالات من و شما در آسمان ،جایی در کهکشان راه شیری نیست! یا در زیر،جایی در هستۀ مرکز زمین!؛پاسخ ما در خود متن کتابمقدس نهفته است.و در دسترس همۀ ما. به همان عریانی و ساده گی که از همان ابتدای مسیحیت بوده و ما ایمان داریم به این ساده گی که تا بازگشت خداوندمان باقی خواهد ماند.همانطور که در یکی از گفتگوهای خود در بارۀ ترس از خدا گفتیم.قصد ما نگاهی دوباره به کتابمقدس است و ایجاد کردن تعادل و توازن در تمامی باورها و برداشتها.
بگذارید تا این را با جرات درابتدای سخن خود به شما اعتراف کنیم که :" مژدۀ قیام مسیح از مرگ عظیمتر از مژدۀ نجات مسیح از گناهان ماست." و این را نیز به آن اضافه کنیم که :" اگر دلیل آمدن مسیح را درک نکنیم ،آنگاه در ک نمی کنیم که چرا مسیح باید میمرد ،اگر مرگ مسیح را درک نکنیم آنگاه قیام او را نمی فهمیم و اگر قیام او را نفهمیم در واقع طرح خدا را نفهمیده ایم و اگر این طرح را نفهمیم در واقع نفهمیده ایم که چرا مسیح باید میآمد .و نهایتا هنوز به رستگاری نرسیده ایم."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر