زنده کردن پسر بیوهزن
لوقا ۷:۱۱-۱۶ - مشابه اوّل پادشاهان ۱۷:۱۷-۲۴؛
دوّم پادشاهان ۴:۳۲-۳۷؛ مَرقُس ۵:۲۱-۲۴ و ۳۵-۴۳؛ یوحنا ۱۱:۱-۴۴
۱۱چندی بعد، عیسی رهسپار شهری شد به نام نائین. شاگردان و جمعیتی انبوه نیز او را همراهی میکردند.۱۲به نزدیکی دروازۀ شهر که رسید، دید مردهای را م برند که یگانه پسر بیوهزنی بود. بسیاری از مردمان شهر نیز آن زن را همراهی میکردند.۱۳خداوند چون او را دید، دلش بر او بسوخت و گفت: «گریه مکن.»۱۴سپس نزدیک رفت و تابوت را لمس کرد. کسانی که آن را حمل میکردند، ایستادند. عیسی گفت: «ای جوان، تو را میگویم، برخیز!»۱۵مرده راست نشست و سخنگفتن آغاز کرد! عیسی او را به مادرش سپرد.۱۶ترس و هیبت بر همۀ آنان مستولی شد و در حالی که خدا را ستایش میکردند، میگفتند: «پیامبری بزرگ در میان ما ظهور کرده است. خدا به یاری قوم خود آمده است.»۱۷خبر این کار عیسی در تمام یهودیه و نواحی اطراف منتشر شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر