۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبه

خوراک دادن به پنج هزار تن






خوراک دادن به پنج هزار تن






لوقا ۹:‏۱۰-‏۱۷ -‏ مَتّی ۱۴:‏۱۳-‏۲۱؛

مَرقُس ۶:‏۳۲-‏۴۴؛ یوحنا ۶:‏۵-‏۱۳

لوقا ۹:‏۱۳-‏۱۷ -‏ مشابه دوّم پادشاهان ۴:‏۴۲-‏۴۴





۱۰چون رسولان بازگشتند، هرآنچه کرده بودند به عیسی بازگفتند. آنگاه آنان را با خود به شهری به نام بیت‌صِیْدا برد تا در آنجا تنها باشند.۱۱امّا بسیاری این را دریافتند و از پی ایشان روانه شدند. عیسی نیز آنان را پذیرفت و با ایشان از پادشاهی خدا سخن گفت و کسانی را که نیاز به درمان داشتند، شفا بخشید.
۱۲نزدیک غروب، آن دوازده تن نزدش آمدند و گفتند: «جماعت را مرخص فرما تا به روستاها و مزارع اطراف بروند و خوراک و سرپناهی بیابند، چرا‌که اینجا مکانی دورافتاده است.»۱۳عیسی در جواب گفت: «شما خود به ایشان خوراک دهید.» گفتند: «ما جز پنج نان و دو ماهی چیزی نداریم، مگر اینکه برویم و برای همۀ این مردم خوراک بخریم.»۱۴در آنجا حدود پنج هزار مرد بودند. عیسی به شاگردان خود فرمود: «مردم را در گروههای پنجاه نفری بنشانید.»۱۵شاگردان چنین کردند و همه را نشاندند.۱۶آنگاه پنج نان و دو ماهی را برگرفت، به آسمان نگریست و شکر به‌جای آورده، آنها را پاره کرد و به شاگردان داد تا پیش مردم بگذارند.۱۷پس همه خوردند و سیر شدند و دوازده سبد نیز از تکه‌های بر جای مانده گرد‌آوردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر