ورود شاهانه عیسی به اورشلیم
لوقا ۱۹:۲۹-۳۸ - مَتّی ۲۱:۱-۹؛ مَرقُس ۱۱:۱-۱۰
لوقا ۱۹:۳۵-۳۸ - یوحنا ۱۲:۱۲-۱۵
۲۸پس از این گفتار، عیسی پیشاپیش دیگران راه اورشلیم را در پیش گرفت.
۲۹چون به نزدیکی بیتفاجی و بیتعَنْیا که بر فراز کوهی بود رسید، دو تن از شاگردان خود را فرستاده گفت:۳۰«به دهکدهای که پیش روی شماست، بروید. چون وارد شدید، کره الاغی را بسته خواهید یافت که تابهحال کسی بر آن سوار نشده است. آن را باز کنید و به اینجا بیاورید.۳۱اگر کسی از شما پرسید: ”چرا آن را باز میکنید؟“ بگویید: ”خداوند بدان نیاز دارد.“»۳۲فرستادگان رفتند و همهچیز را چنان یافتند که عیسی گفته بود.۳۳و چون کره را باز میکردند، صاحبانش به ایشان گفتند: «چرا کره را باز میکنید؟»۳۴پاسخ دادند: «خداوند بدان نیاز دارد.»۳۵آنان کره را نزد عیسی آوردند. سپس رداهای خود را بر آن افکندند و عیسی را بر آن نشاندند.۳۶همچنان که عیسی پیش میراند، مردم رداهای خود را بر سر راه میگستردند.۳۷چون نزدیک سرازیری کوه زیتون رسید، جماعتِ شاگردان همگی شادمانه خدا را با صدای بلند بهخاطر همۀ معجزاتی که از او دیده بودند سپاس گفته،۳۸ندا دردادند که:
«خجسته باد پادشاهی که به نام خداوند میآید!
صلح و سلامت در آسمان و جلال در عرشِ برین باد!»
۳۹برخی از فَریسیان از میان جمعیت به عیسی گفتند: «استاد، شاگردانت را عتاب کن!»۴۰در پاسخ گفت: «به شما میگویم اگر اینان خاموش شوند، سنگها به فریاد خواهند آمد!»
۴۱پس چون به اورشلیم نزدیک شد و شهر را دید، بر آن گریست۴۲و گفت: «کاش که تو، حتی تو، در این روز تشخیص میدادی که چه چیز برایت صلح و سلامت به ارمغان میآورد. امّا افسوس که از چشمانت پنهان گشته است.۴۳زمانی فراخواهد رسید که دشمنانت گرداگرد تو سنگر خواهند ساخت و از هرسو محاصرهات کرده، عرصه را بر تو تنگ خواهند نمود؛۴۴و تو و فرزندانت را در درونت به خاک و خون خواهند کشید. و سنگ بر سنگ بر جا نخواهند گذاشت؛ زیرا از موعد دیدار خداوند با خودت غافل ماندی.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر