شام آخر
لوقا ۲۲:۷-۱۳ - مَتّی ۲۶:۱۷-۱۹؛ مَرقُس ۱۴:۱۲-۱۶
لوقا ۲۲:۱۷-۲۰ - مَتّی ۲۶:۲۶-۲۹؛ مَرقُس ۱۴:۲۲-۲۵؛ اوّل قُرِنتیان ۱۱:۲۳-۲۵
لوقا ۲۲:۲۱-۲۳ - مَتّی ۲۶:۲۱-۲۴؛ مَرقُس ۱۴:۱۸-۲۱؛ یوحنا ۱۳:۲۱-۳۰
لوقا ۲۲:۲۵-۲۷ - مَتّی ۲۰:۲۵-۲۸؛ مَرقُس ۱۰:۴۲-۴۵
لوقا ۲۲:۳۳ و ۳۴ - مَتّی ۲۶:۳۳-۳۵؛ مَرقُس ۱۴:۲۹-۳۱؛ یوحنا ۱۳:۳۷ و ۳۸
۷پس روز عید فَطیر که میبایست برۀ پِسَخ قربانی شود، فرارسید.۸عیسی، پِطرُس و یوحنا را فرستاده، گفت: «بروید و شام پِسَخ را برایمان تدارک ببینید تا بخوریم.»۹پرسیدند: «کجا میخواهی تدارک ببینیم؟»۱۰پاسخ داد: «هنگامی که داخل شهر میشوید، مردی با کوزهای آب به شما برمیخورد. از پی او به خانهای بروید که بدان وارد میشود۱۱و به صاحبخانه بگویید: ”استاد میگوید: «میهمانخانه کجاست تا شام پِسَخ را با شاگردانم بخورم؟»“۱۲او بالاخانۀ بزرگ و مفروشی به شما نشان خواهد داد. در آنجا تدارک ببینید.»۱۳آنها رفتند و همهچیز را همانگونه یافتند که به ایشان گفته بود، و پِسَخ را تدارک دیدند.
۱۴ساعت مقرر فرارسید و عیسی با رسولان خود بر سفره بنشست.۱۵آنگاه به ایشان گفت: «اشتیاق بسیار داشتم پیش از رنج کشیدنم، این پِسَخ را با شما بخورم.۱۶زیرا به شما میگویم که دیگر از آن نخواهم خورد تا آن هنگام که در پادشاهی خدا تحقق یابد.»۱۷پس جامی برگرفت و شکر کرد و گفت: «این را بگیرید و میان خود تقسیم کنید.۱۸زیرا به شما میگویم که تا آمدن پادشاهی خدا دیگر از محصول مو نخواهم نوشید.»۱۹همچنین نان را برگرفته، شکر کرد و پاره نمود و به آنها داد و گفت: «این بدن من است که برای شما داده میشود؛ این را بهیاد من بهجا آرید.»۲۰به همینسان، پس از شام جام را برگرفت و گفت: «این جام، عهد جدید است در خون من، که بهخاطر شما ریخته میشود.۲۱امّا دست آنکس که قصد تسلیم من دارد، با دست من در سفره است.۲۲پسر انسان آنگونه که مقدّر است، خواهد رفت، امّا وای بر آنکس که او را تسلیم دشمن میکند.»۲۳آنگاه به پرسش از یکدیگر آغاز کردند که کدامیک چنین خواهد کرد.
۲۴نیز جدالی میانشان درگرفت در اینباره که کدامیک از ایشان بزرگتر است.۲۵عیسی بدیشان گفت: «پادشاهان دیگرْ قومها بر ایشان سروری میکنند؛ و حاکمانِ ایشان ”ولینعمت“ خوانده میشوند.۲۶امّا شما چنین مباشید. بزرگترین در میان شما باید همچون کوچکترین باشد و حاکم باید همچون خادم بُوَد.۲۷زیرا کدامیک بزرگتر است، آن که بر سفره نشیند یا آن که خدمت کند؟ آیا نه آن که بر سفره نشیند؟ امّا من در میان شما همچون خادم هستم.
۲۸«شما کسانی هستید که در آزمایشهای من در کنارم ایستادید.۲۹پس همانگونه که پدرم پادشاهیای به من عطا کرد، من نیز به شما عطا میکنم،۳۰تا بر سفرۀ من در پادشاهی من بخورید و بیاشامید و بر تختها بنشینید و بر دوازده قبیلۀ اسرائیل داوری کنید.
۳۱«ای شَمعون، ای شَمعون، شیطان اجازه خواست شما را همچون گندم غربال کند.۳۲امّا من برای تو دعا کردم تا ایمانت تلف نشود. پس چون بازگشتی، برادرانت را استوار بدار.»۳۳امّا او در پاسخ گفت: «ای سرورم، من آمادهام با تو به زندان بروم و جان بسپارم.»۳۴عیسی جواب داد: «پِطرُس، بدان که امروز پیش از بانگ خروس، سه بار انکار خواهی کرد که مرا میشناسی.»
۳۵سپس از آنها پرسید: «آیا زمانی که شما را بدون کیسۀ پول و توشهدان و کفش گسیل داشتم، به چیزی محتاج شدید؟» پاسخ دادند: «نه، به هیچچیز.»۳۶پس به آنها گفت: «امّا اکنون هرکه کیسه یا توشهدان دارد، آن را برگیرد و اگر شمشیر ندارد، جامۀ خود را فروخته، شمشیری بخرد.۳۷زیرا این نوشته باید دربارۀ من تحقق یابد که: ”او از خطاکاران محسوب شد.“ آری، آنچه دربارۀ من نوشته شده، در شرف تحقق است.»۳۸شاگردان گفتند: «ای خداوند، بنگر، دو شمشیر داریم.» به ایشان گفت: «دیگر کافی است!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر