نخستین شاگردان عیسی
یوحنا ۱:۴۰-۴۲ - مَتّی ۴:۱۸-۲۲؛
مَرقُس ۱:۱۶-۲۰؛ لوقا ۵:۲-۱۱
۳۵فردای آن روز، دیگربار یحیی با دو تن از شاگردانش ایستاده بود.۳۶او بر عیسی که راه میرفت، چشم دوخت و گفت: «این است برۀ خدا!»۳۷چون آن دو شاگرد این سخن را شنیدند، از پی عیسی بهراه افتادند.۳۸عیسی روی گرداند و دید که از پی او میآیند. ایشان را گفت: «چه میخواهید؟» گفتند: «رَبّی (یعنی ای استاد)، کجا منزل داری؟»۳۹پاسخ داد: «بیایید و ببینید.» پس رفتند و دیدند کجا منزل دارد و آن روز را با او بهسر بردند. آنوقت، ساعت دهم از روز بود.
۴۰یکی از آن دو که با شنیدن سخن یحیی از پی عیسی رفت، آندریاس، برادر شَمعون پِطرُس بود.۴۱او نخست، برادر خود شَمعون را یافت و به او گفت: «ما مسیح را (که معنی آن ”مسح شده“ است) یافتهایم.»۴۲و او را نزد عیسی برد. عیسی بر او نگریست و گفت: «تو شَمعونْ پسر یوحنایی، امّا ”کیفا“ خوانده خواهی شد (که معنی آن صخره است).»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر