۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

فرزندان خدا و فرزندان ابلیس





فرزندان خدا و فرزندان ابلیس






گفتند: «ما حرامزاده نیستیم! یک پدر داریم که همانا خداست.»۴۲عیسی به ایشان گفت: «اگر خدا پدر شما بود، مرا دوست می‌داشتید، زیرا من از جانب خدا آمده‌ام و اکنون در اینجا هستم. من از جانب خود نیامده‌ام، بلکه او مرا فرستاده است.۴۳از چه‌رو سخنان مرا درنمی‌یابید؟ از آن‌رو که نمی‌توانید کلام مرا بپذیرید.۴۴شما به پدرتان ابلیس تعلّق دارید و در پی انجام خواسته‌های اویید. او از آغاز قاتل بود و با حقیقت نسبتی نداشت، زیرا هیچ حقیقتی در او نیست. هرگاه دروغ می‌گوید، از ذات خود می‌گوید؛ چرا‌که دروغگو و پدر همۀ دروغهاست.۴۵امّا شما سخنم را باور نمی‌کنید، از آن‌رو که حقیقت را به شما می‌گویم.۴۶کدامیک از شما می‌تواند مرا به گناهی محکوم کند؟ پس اگر حقیقت را به شما می‌گویم، چرا سخنم را باور نمی‌کنید؟۴۷کسی که از خداست، کلام خدا را می‌پذیرد؛ امّا شما نمی‌پذیرید، از آن‌رو که از خدا نیستید.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر