۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

توطئه قتل عیسی





توطئه قتل عیسی





۴۵پس بسیاری از یهودیان که به دیدار مریم آمده و کار عیسی را دیده بودند، به او ایمان آوردند.۴۶امّا برخی نزد فَریسیان رفتند و آنها را از آنچه عیسی کرده بود، آگاه ساختند.۴۷پس سرانِ کاهنان و فَریسیان به مشورت نشسته، گفتند: «چه کنیم؟ آیاتِ بسیار از این مرد به‌ظهور می‌رسد.۴۸اگر بگذاریم همچنان پیش رود، همه به او ایمان خواهند آورد، و رومیان آمده، این مکان و این قوم را از دست ما خواهند ستاند.»۴۹امّا یکی از آنها، قیافا نام، که در آن سال کاهن‌اعظم بود، به دیگران گفت: «شما هیچ نمی‌دانید۵۰و نمی‌اندیشید که صلاحتان در این است که یک تن برای قوم بمیرد، تا آنکه همۀ قوم نابود شوند.»۵۱امّا این سخن از خودش نبود، بلکه چون در آن سال کاهن‌اعظم بود، چنین نبوّت کرد که عیسی برای قوم خواهد مرد،۵۲و نه‌تنها برای قوم، بلکه برای گرد آوردن و یگانه ساختن فرزندان خدا که پراکنده‌اند.۵۳پس، از همان روز توطئه قتل او را چیدند.
۵۴از این‌رو عیسی دیگر آشکارا در میان یهودیان رفت و آمد نمی‌کرد، بلکه به شهری به نام اِفْرایم در ناحیه‌ای نزدیک به بیابان رفت و با شاگردان خود در آنجا ماند.
۵۵چون عید پِسَخ یهود نزدیک شد، گروهی بسیار از نواحی مختلف به اورشلیم رفتند تا آیین تطهیرِ قبل از پِسَخ را بهجا آورند.۵۶آنها در جستجوی عیسی بودند و در همان حال که در صحن معبد ایستاده بودند، به یکدیگر می‌گفتند: «چه گمان می‌برید؟ آیا هیچ به عید نخواهد آمد؟»۵۷امّا سران کاهنان و فَریسیان دستور داده بودند که هرگاه کسی بداند عیسی کجاست، خبر دهد تا گرفتارش سازند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر