۱۳۹۲ آبان ۲۵, شنبه

پولُس در اِفِسُس








پولُس در اِفِسُس







۱و امّا هنگامی که آپولُس در قُرِنتُس بود، پولُس پس از گذر از نواحی مرتفع مرکزی، به اِفِسُس رسید. در آنجا شاگردانی چند یافت۲و از ایشان پرسید: «آیا هنگامی که ایمان آوردید، روح‌القدس را یافتید؟»
گفتند: «ما حتی نشنیده‌ایم که روح‌القدس هست.»
۳به ایشان گفت: «پس چه تعمیدی یافتید؟»
گفتند: «تعمید یحیی.»
۴پولُس گفت: «تعمید یحیی، تعمیدِ توبه بود. او به قوم می‌گفت به آن که پس از او می‌آمد ایمان بیاورند، یعنی به عیسی.»۵چون این را شنیدند، در نام خداوند عیسی تعمید گرفتند.۶و هنگامی که پولُس دست بر آنان نهاد، روح‌القدس بر ایشان آمد، به‌گونه‌ای که به زبانهای دیگر سخن گفتند و نبوّت کردند.۷آن مردان، جملگی حدود دوازده تن بودند.
۸سپس پولُس به کنیسه رفته، در آنجا سه ماه دلیرانه سخن می‌گفت و دربارۀ پادشاهی خدا مباحثه می‌کرد و دلایل قاطع می‌آورد.۹امّا بعضی سرسختی می‌کردند و ایمان نمی‌آوردند و پیش روی همگان، «طریقت» را بد می‌گفتند. پس پولُس از آنها کناره گرفت و شاگردان را با خود برداشته، همه روزه در تالار سخنرانی تیرانوس به بحث و گفتگو پرداخت.۱۰دو سال بدین منوال گذشت و در این مدت، همۀ یهودیان و یونانیانی که در ایالت آسیا بودند، کلام خداوند را شنیدند.
۱۱خدا به دست پولُس معجزات خارق‌العاده ظاهر می‌ساخت،۱۲به‌گونه‌ای که مردم دستمالها و پیشبندهایی را که با بدن او تماس یافته بود برای بیماران می‌بردند، و بیماری آنها بهبود می‌یافت و ارواح پلید از ایشان بیرون می‌رفت.
۱۳پس تنی چند از جن‌گیرانِ دوره‌گرد یهودی نیز کوشیدند نام خداوند عیسی را بر کسانی که ارواح پلید داشتند، بخوانند. آنان می‌گفتند: «به نام عیسایی که پولُس به او موعظه می‌کند شما را بیرون می‌رانیم!»۱۴کسانی که چنین می‌کردند، هفت پسر اِسکیوا، یکی از سران کاهنان یهود بودند.۱۵امّا روح پلید در پاسخ آنها گفت: «عیسی را می‌شناسم، پولُس را هم می‌شناسم، امّا شما کیستید؟»۱۶پس مردی که روح پلید داشت بر آنها جَسته، بر همگی ایشان غلبه یافت و چنان آنها را زد که برهنه و زخمی از آن خانه گریختند.
۱۷چون همۀ ساکنان اِفِسُس، چه یهودی و چه یونانی، از این امر آگاه شدند، ترس بر همۀ آنان مستولی گشت، به‌گونه‌ای که از آن پس نام خداوند عیسی را بسیار محترم می‌داشتند.۱۸و بسیار کسان که ایمان آورده بودند، پیش آمده، آشکارا به کارهای خود اعتراف کردند.۱۹بسیاری نیز که پیش از آن جادوگری می‌کردند، کتابهای خود را آوردند و در برابر همگان سوزاندند. چون بهای کتابها را حساب کردند، پنجاه هزار دِرْهَم بود.۲۰بدینگونه، کلام خداوند به‌طور گسترده منتشر می‌شد و قوّت می‌گرفت.
۲۱پس از این وقایع، پولُس در روح بر‌آن شد از راه مقدونیه و اَخائیه، به اورشلیم بازگردد. گفت: «پس از رفتنم به آنجا، باید از روم نیز دیدار کنم.»۲۲سپس دو تن از دستیاران خود، تیموتائوس و اِراستوس را به مقدونیه فرستاد و خود چندی در آسیا ماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر