۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

ورود پولُس به اورشلیم






ورود پولُس به اورشلیم






۱۷چون به اورشلیم رسیدیم، برادران به‌گرمی پذیرایمان شدند.۱۸روز بعد با پولُس به‌دیدار یعقوب رفتیم. مشایخ همگی حضور داشتند.۱۹پولُس ایشان را سلام گفت و به‌تفصیل بیان کرد که خدا به‌واسطۀ خدمت او در میان غیریهودیان چه‌ها کرده است.
۲۰چون شنیدند، خدا را تمجید کردند. سپس به پولُس گفتند: «ای برادر، چنانکه می‌بینی هزاران یهودی ایمان آورده‌اند و همگی نسبت به شریعت غیورند.۲۱در میان آنها چنین شایع شده که تو همۀ یهودیانی را که میان غیریهودیان زندگی می‌کنند، تعلیم می‌دهی که از موسی روی برتابند، و می‌گویی نباید فرزندان را ختنه کرد و بنا‌بر رسوم رفتار نمود.۲۲حال چه باید کرد؟ بدون شک، آنها از آمدنت آگاه خواهند شد.۲۳پس آنچه به تو می‌گوییم، انجام بده. اینجا نزد ما چهار مرد هستند که نذری دارند.۲۴آنها را همراه خود ببر و به اتفاق ایشان آیین تطهیر را به‌جا آور و خرج ایشان را بده تا بتوانند سرهای خود را بتراشند. بدینسان همه در‌خواهند یافت که این شایعات دربارۀ تو راست نیست، بلکه تو نیز شریعت را نگاه داشته، در آن سلوک می‌کنی.۲۵امّا دربارۀ ایمانداران غیریهودی، ما حکم خود را در نامه‌ای به آگاهی آنها رساندیم و گفتیم که باید از خوراک تقدیمی به بتها، از خون، از گوشت حیوانات خفه شده و از بی‌عفتی بپرهیزند.»
۲۶پس، روز بعد، پولُس آن اشخاص را همراه خود برد و با ایشان آیین تطهیر را به‌جا آورد. سپس به معبد رفت تا تاریخ پایان روزهای تطهیر را که در آن برای هر یک از ایشان قربانی تقدیم می‌شد، اعلام کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر